استادکیوس گوران متولد 1317 اوریم سوادکوه و بیش از 40 سال است که به عنوان کارشناس هیدرولوژی جای جای ایران زمین در سمت های مختلف مسئولیت داشته است. همچون آزمایشگاه رسوب در خوزستان و لرستان مسئول آکارده هیدرولوژی مازندران کارشناس مسئول حفاظت رودخانه های مازندران ، کارشناس ارشد و مشاوره شرکت آب منطقه ای مازندران در امور مهندسی رودخانه ها و مدیر موزه ملی آب مازندران با جاری پیشتر زلال این سرزمین همراه و همگام بوده است .
همکاری با مطبوعات را از سال 1340 در تهران با روزنامه های بورس تهران ژورنال اطلاعات انگلیسی و اطلاعات آغاز کرد با وقفه ای چند که به تبع اشتغال در ولایت بود.
در کنار نشریات محلی مازندران چندی پیام مازندران و نهضت شمال و مستمرا کایر قرار گرفت. مقالات متعدد و مختلفی دارد که عموما حول محور آب و مجاری ومنابع آن است وی علاوه بر سروده های فارسی که رغبتی به انتشارشان ندارد بیش از بیست سال است که به گویش تبری شعر می سراید از سال 1378 شنوایی اش را از دست داد و در فراق آوای لبهای دوست اوقات خویش را به پریشان حالی می گذراند. در ذیل شعرهای استاد با گویش محلی
بهار مازرون
ای دپیته عطر مه مازندرون سرخ گل دل ره غش ایارنه نوای بلبلون مس دل
سبز شال وندنه تسکا شه کمر افرای پیش تتی کاک سلوم شونه خشک چنار چو و چل
از صفارود تا هراز و تجن روشن او او چه اویی کننهو شربته شربت عسل
ونوشه گیرنه بهار بک و بو دل دنشه سرپیش سرخ انار وندنه سرره سرخ جل
نيما در 21 ابان ماه سال 1276 در منطقه كوهستاني كجور و روستاي يوش زاده شد. سرزميني كه با كوه هاي بلند و چشمه هاي فراوانش، شايستگان بسياري را در دامان خود پرورش داد و نقش فراواني را در حيات اجتماعي ايران ايفا نمود. نيما فرزند ابراهيم خان و طوبي مفتاح بود. پدرش از مبارزين و مشروطه خواهان بود و در تاسيس انجمن طبرستان نقش موثري داشت. پدربزرگ نيما، ميرزا علي خان نام داشت و نايب الاياله مازندران در عصر ناصري بود. خدمات فراواني در دوره مسئوليت خود به يادگار گذاشت. نيما يوشيج نيز يكي از برجستگان تاثيرگذار در تاريخ شعر ايران است كه به تحولي عظيم و بنيادين در شكل و محتواي شعر چند هزار ساله ايران پرداخت و نام خود را به عنوان پدر شعر نو ايران ماندگار كرد..
در دامنِ اين مخوفْ جنگل وين قُلِّه كه سَر به چرخ سوده است، اينجاست كه مادرِ منِ زار گهواره يِ من نهاده بوده است، اينجاست ظهورِ طالعِ نحس كامد طفلي زبونْ به دنيا، بيهوده بپروريد مادر عشق آمد و در وي آشيان ساخت، بيچاره شد او زِ پاي تا سر دل داد ندا بدو كه: برخيز اينجاست كه من به ره فتادم بودم با برّه ها هم آغوش ابر و گُل و كوه پيش چشمم آوازه يِ زنگِ گلّه در گوش با ناله يِ آب ها همآهنگ اينجا، همه جاست خانه يِ من جايِ دلِ پُر فسانه يِ من اين شوم و زبونْ دلم كه گم كرد از شومي اش آشيانه ي من اينجاست نشانِ بچّگي ها
خورشید به سوی مصطفی میگرید مهتاب به حال مجتبی میگرید در مشهد دل چه کربلایی برپاست قومی به شهادت رضا میگریند
خراسان می دهد بوی مدینه / خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته/ در و دیوار آن ماتم گرفته
.
می دید شرر ریخته در هستی انگور / هم سفره ی میزبان شده پستی انگور
نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز / ما را نفریبند به سر مستی انگور
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟
گر چه آهونیستم اما پر از دلتنگیم ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد
28صفر رحلت پيغام دار آخرين، خاتم نبوت را نگين، حضرت رسول واپسين، عينيت قرآن کريم، حضرت رسول اکرم صلیالله عليه و آله بر مسلمانان جهان تسليت باد. پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرتپس از چهارده روز بیماریو کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.
این ایام همچنین سالروز شهادت سبط اکبر پیامبر، امام حسن مجتبی(ع) در روز ۲۸ صفر است که در روزهای طوفانی صدر اسلام همچون بازویی پرتوان در کنار پدر بزرگوارش و نیز در دوران زمامداری کوتاه خودش از کیان اسلام و مسلمین دفاع کرد ولی نیرنگ منافقان و دشمنان اسلام که لباس دوستی دین و امارت مسلمین را به دروغ بر تن کرده بودند، از کاسه زهرآگین دشمن خانگی بیرون آمد و دومین شهید امامت به جهان اسلام تقدیم شد
امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی كه آیت الكرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الكرسی آیه ای است كه از گنج عرش نازل شده و زمانی كه این آیه نازل گشت هر بتی كه در جهان بود با صورت به زمین خورد.
در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.
ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال كرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"
مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد كه بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.
غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم روم به شهر خود و شهریار خود باشم.
شهریار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شده و نواختن سه تار و مشق ردیفهای سازی موسیقیایرانی را از او فرا میگیرد. او همزمان با تحصیل در دارالفنون به ادامه تحصیلات علوم دینی میپرداخت و در مسجد سپهسالار در حوزه درس سید حسن مدرس حاضر میشد
درسال ۱۳۰۳ وارد مدرسه طب میشود واز این پس زندگی شور انگیز و پرفراز و نشیب او آغاز میشود. در سال ۱۳۱۳ و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت میکند. او سپس در سال ۱۳۱۴ به تهران بازگشته و از این پس آوازه شهرت او از مرزها فراتر میرود. شهریار شعر فارسی و ترکی آذربایجانی را با مهارت تمام میسراید و در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را میسراید. گفته میشود گه منظومه “حیدربابا” در شوروی به ۹۰ درصد زبانهای جمهوریهای آن ترجمه و منتشر شده است
در تیر ماه ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج میکند که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای شهرزاد و مریم و هادی هستند
در حدود سالهای ۱۳۴۶ آغاز به نوشتن قرآن، به خط نسخ نموده که یک ثلث آن را به اتمام رسانده و دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده است. در مدت اقامت در تبریز سهندیه را میسراید. در سال ۱۳۵۰ مجدداً به تهران مسافرت نموده و تجلیلهای متعددی از شهریار به عمل میآید. ولی در سال ۱۳۵۴ داغ دیگری از فوت همسر به دلش مینشیند
در سال ۱۳۵۷ شهریار با حرکت انقلاب همصدا شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۳ تجلیل باشکوهی از استاد در تبریز به عمل آمد. شهریار به لحاظ اشتهار در سرودن اشعار کم نظیر در مدح امیر مومنان و ائمه اطهار به شاعر اهل بیت شهرت یافته است
شهریار در سالهای آخر عمر در تهران اقامت داشت. دوست داشت به شیراز برود و در آرامگاه حافظ باشد ولی بعد از این فکر منصرف شد و به تبریز رفت. او آخرین روزهای عمرش در بیمارستان مهر تهران بستری شد و در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ در همان بیمارستان او پس از یک دوره بیماری درگذشت و بنا بر وصیتش او را در مقبرةالشعرا به خاک تبریز سپردند
با عرض سلام و خوش آمدگویی به شما بازدید کننده گرامی: هدف بنده از راه اندازی وبلاگ معرفي روستاي گردشي -فرهنگ وباورهای مردم-رسومات محلی ونحوه زندگی مردم درروستا واطلاعات واخبار و.... . می باشد.امیدوارم بابضاعت اندک بتوانم در نیل به هدف موفق باشم .لذا خواهشمندم باارائه نظرات سازنده خود یاریم نمائید.با تشکر
ادرس ایمیل : shamsgardeshi@yahoo.com